بعدازظهر همان روز، یک فیل که متعلق به شاه بود، همراه با فیلبان و یک دسته موزیک برای جشن سال نو به سفارتخانه ما آمدند. به دلیل ارتفاع کوتاه درِ سفارتخانه، فیل خم شد و با زانو وارد محوطه جشن شد. بعد از چند حرکت و چرخش در محوطه، او هدیهای از ما دریافت کرد
بعدازظهر همان روز، یک فیل که متعلق به شاه بود، همراه با فیلبان و یک دسته موزیک برای جشن سال نو به سفارتخانه ما آمدند. به دلیل ارتفاع کوتاه درِ سفارتخانه، فیل خم شد و با زانو وارد محوطه جشن شد. بعد از چند حرکت و چرخش در محوطه، او هدیهای از ما دریافت کرد و خارج شد.
در دوران قاجار، با وجود استفاده از تقویم قمری به عنوان تقویم رسمی، جشن نوروز همواره با سختی برگزار میشد. شاه جشن عمومی برگزار میکرد و هدایای گرانبها را به وزرا، امرا، خدم و حشم اهدا میکرد. مردم ایران مانند امروز به کشت گندم سبز میپرداختند و به دیدن و بازدید از یکدیگر میرفتند. در سفرنامه خود، لیدی شیل، همسر وزیرمختار انگلستان، در آغاز سلطنت ناصرالدینشاه در ایران،
۱۰ مارس [۱۸۵۰] [یکشنبه ۱۹ اسفند ۱۲۲۸] – نوروز نزدیک است. “کلنل شیل” امروز قصد داشت با صدراعظم (امیرکبیر) دیدار کند، اما به او خبر دادند که حضرت اشرف (شاه) در حال انتخاب شالهایی است که در روز بیست و دوم این ماه (عید نوروز) به عنوان هدیه و بخشش از سوی شاه به تمامی اعضای دربار اهدا خواهد شد. در این روز، بسته به اهمیت و مقام افراد، از شال کشمیری که به مردان و مقامات ویژه اختصاص دارد، تا قبا و پیراهن چیت برای خدم و حشم درباریان، هدیه خواهد شد. این عمل، هزینههای سنگینی را برای شاه به همراه دارد، اما میتوان حدس زد که وی آن را از مکانی دیگر جبران خواهد کرد.
در زمان قاجار، با وجود استفاده از تقویم قمری به عنوان تقویم رسمی، جشن نوروز همچنان در ایران برگزار میشد. اگرچه شکوه و جلال این جشن کاسته شده بود و ارزش هدایای تبادلی نیز کاهش یافته بود، اما به نظر میرسید که جشن نوروز، یک جشن ملی باستانی در ایران همچنان ادامه دارد. زیرا این جشن در زمانی برگزار میشد که به طور کلی فصل سرور و شادی وجود داشت. باید اعتراف کرد که ایرانیها در انتخاب زمان برگزاری جشن سال نو معقولانهتر عمل کردهاند. آنها به جای قرار دادن تحویل سال خود در وسط زمستان، آن را طوری انتخاب کردهاند که با ورود خورشید به نیمکره شمالی، سال جدید خورشیدی خود را آغاز کنند. در روز ۲۲ مارس، هنگامی که جشن نوروز برگزار میشد، همه اعضای خانواده لباسهای نو میپوشیدند و در اطراف یک سفره نشین میشدند. در میان خوراکیها، یک ظرف پر از آب قرار میگرفت و در لحظه عبور خورشید از خط استوا، به علت لرزش کره زمین، آب در آن ظرف به تکان درمیآمد. در این لحظه، اعضای خانواده یکدیگر را در آغوش میگرفتند و سال خوشی برای هم آرزو میکردند. سپس به خوردن غذا میپرداختند. این جشن نوروز، صفا و صمیمیت و سادگی خاص خود را داشت و نمایانگر روحیات و اخلاق ایرانیها بود.
تقریباً در همان زمانی که من برای رفتن به باغمان از جلوی سفارتخانه عبور میکردم، یک صدای بلند شنیدم. او میگفت: “هو؛ الله تعالی؛ خدا وزیرمختار را پایدار کند، خدا خانم را عمر دهد.” آن صدا از یک درویش ژندهپوش بیخیال و مودب بود که در کنار دیوار باغ نشسته بود و یک ظرف بزرگ حاوی گندم سبز در جلویش قرار داشت. او به قدری درگیر گفتن “هو، حق” بود که احتمالاً این گندمها رشد کنند و حتی در مرحله درو کردن نیز قرار بگیرند، در حالی که او همچنان به کار خود ادامه میداد.
این عمل یکی از رسوم روزمره در زندگی تهران است و به نظر میرسد خانوادههای ثروتمند تهرانی باید مقداری از مالیات سالانه خود را به این نوع افراد پرداخت کنند. من یکی از این درویشها را در مقابل سفارت روسیه نیز دیدم و بعدها متوجه شدم که در نزدیکی خانههای بسیاری از مردم، یکی از این افراد با بساط گندم سبزش جای گرفته است.
۲۲ مارس (نوروز) – در این روز، همه مردم لباسهای جدید میپوشند. همچنین تمام نوکران سفارتخانه، که تعداد آنها حدود شصت و هفتاد نفر است، سرحال و خوشحال بودند و لباسهای جدید و شیکی پوشیده بودند. البته پارچهی این لباسها فقط به خاطر برند انگلیسی و بافت انگلستان شمرده میشد و در واقع اصالت یک محصول انگلیسی را نداشتند.
ساعت ۹ صبح، یکی از اعضای وزارت خارجه ایران همراه با بیست فراش حاوی کلهقند و نقل و نبات، به سفارتخانه آمد و به مناسبت سال جدید، مراتب تبریک و تهنیت شاه ایران را به ما ابلاغ کرد. همچنین در ظهر همان روز، تمام هیاتهای سیاسی خارجی حضور یافتند تا به نمایندگی از طرف سلاطین خود تبریک عرض کنند.
این برنامه به صورت خصوصی و قبل از مراسم عمومی برگزار شد و به صورت مختصر صورت گرفت. اما در مراسم عمومی، شاه با لباس رسمی که ترکیبی از ایرانی و اروپایی بود و با جواهرات گرانبها تزیین شده بود، بر سر جلوس نمود. او تاج جواهرنشان در سر داشت و شمشیری مرصع الماس را در کمر بسته بود. در انتظار پایان مراسم شرفیابی و آسایش از خستگی تاج سنگینی که بر سر داشت، او بیتاب بود.
شخصیت اعلیحضرت به شدت مهربان و متواضع است و در صحبتهای خود لحنی گرم و دلنشین دارد. مانند بسیاری از پادشاهان ایران، او نیمی از وقت خود را صرف صحبت با مردم میکند و شنوندگان هم از صحبتهای پادشاه لذت میبرند.
ساعت ۹ صبح، یکی از اعضای وزارت خارجه ایران همراه با بیست فراش حاوی کلهقند و نقل و نبات، به سفارتخانه آمد و به مناسبت سال جدید، مراتب تبریک و تهنیت شاه ایران را به ما ابلاغ کرد. همچنین در ظهر همان روز، تمام هیاتهای سیاسی خارجی حضور یافتند تا به نمایندگی از طرف سلاطین خود تبریک عرض کنند.
این برنامه به صورت خصوصی و قبل از مراسم عمومی برگزار شد و به صورت مختصر صورت گرفت. اما در مراسم عمومی، شاه با لباس رسمی که ترکیبی از ایرانی و اروپایی بود و با جواهرات گرانبها تزیین شده بود، بر سر جلوس نمود. او تاج جواهرنشان در سر داشت و شمشیری مرصع الماس را در کمر بسته بود. در انتظار پایان مراسم شرفیابی و آسایش از خستگی تاج سنگینی که بر سر داشت، او بیتاب بود.
شخصیت اعلیحضرت به شدت مهربان و متواضع است و در صحبتهای خود لحنی گرم و دلنشین دارد. مانند بسیاری از پادشاهان ایران، او نیمی از وقت خود را صرف صحبت با مردم میکند و شنوندگان هم از صحبتهای پادشاه لذت میبرند.
در ظهر همان روز، یک فیل که متعلق به شاه بود، همراه با فیلبان و یک دسته موزیک برای جشن سال نو به سفارتخانه ما آمدند. با ورود فیل به سفارتخانه که درب آن کوتاه بود، این حیوان خم شد و با زانو وارد محوطه جشن شد. پس از انجام چند حرکت و چرخیدن در دور خود، هدیهای از طرف ما دریافت کرد و خارج شد.
روز بعد از آغاز سال نو، مراسم دیدار و بازدید نوروز آغاز میشود و به مدت یک هفته ادامه دارد. در این دوره باید به دیدار تمام آشنایان وزیرمختار که در مقام والایی هستند برویم و روزهایمان را در این دیدارها سپری کنیم. در هر یک از این دیدارها، سیلی از چای و قهوه برای مهمانان سرو میشد. سپس نوبت بازدیدها میرسید و مجبور بودیم همان تشریفات خستهکننده و آزاردهنده را تکرار کنیم و آنها را رعایت کنیم. به ویژه شوهرم، به خاطر حفظ شئون ملکه انگلیس، باید سالی یک بار حتما به آنها تن در بدهد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0