میرزا رضای کرمانی، یکی از معروفترین اشخاص تاریخ است که زندگینامهای بسیار جالب دارد و در طول عمر خود حوادث جالبی را تجربه کرده است. او به میرزا رضای شاهشکار مشهور است. سریالهای تاریخی، طرفداران خاص خود را در سراسر جهان دارند. در ایران نیز، سریالهای تاریخی بسیاری ساخته شدهاند که هر کدام دورههای تاریخی
میرزا رضای کرمانی، یکی از معروفترین اشخاص تاریخ است که زندگینامهای بسیار جالب دارد و در طول عمر خود حوادث جالبی را تجربه کرده است. او به میرزا رضای شاهشکار مشهور است.
سریالهای تاریخی، طرفداران خاص خود را در سراسر جهان دارند. در ایران نیز، سریالهای تاریخی بسیاری ساخته شدهاند که هر کدام دورههای تاریخی خاصی را روایت میکنند و وقایعی که رخ دادهاند را به تصویر میکشند. در صنعت سینما و تلویزیون ایران، آثاری مانند “جیران”، “قبله عالم”، “گیلدخت”، “بانوی عمارت”، “آهوی من مارال” و غیره وجود دارند که به زندگی ناصرالدین شاه، شاه قاجار، میپردازند. این آثار به زبان سینما و تلویزیون داستانهای تاریخی را به مخاطبان منتقل میکنند.
بسیاری از مخاطبان با تماشای این آثار تاریخی و مطالعه کتب تاریخی مربوط به دوران قاجار، به دنبال یافتن اطلاعاتی درباره قاتل ناصرالدین شاه، که با نام سلطان صاحبقران شناخته میشود، هستند. در این مطلب، ما قصد داریم به معرفی میرزا رضای کرمانی، ماجرای قتل ناصرالدین شاه، سرنوشت خانواده میرزارضای کرمانی پس از قتل ناصرالدین شاه و موارد مرتبط دیگر بپردازیم.
یکی از بزرگترین علمای دینی در تاریخ ایران و معروف به رضای شاهشکار قاتل ناصرالدینشاه، در سال 1264 در روستای شمس آباد رفسنجان به دنیا آمد. او تحت تربیت پدر فاضل خود، ملا حسین بزرگ، مقدمات علوم حوزوی را فرا گرفت. مادرش نیز اهل روستای خنامان، یکی از توابع رفسنجان بود. میرزا رضا کرمانی تحصیلات دینی و علوم اسلامی خود را در مدرسه حضرت علی ابن ابیطالب (علیهالسلام) در قم ادامه داد و از مریدان سید جمال اسدآبادی بود.
میرزا رضای کرمانی ناصرالدین شاه را به دلایلی کشت. ناصرالدینشاه، چهارمین شاه ایران از دودمان قاجار بود و برای نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را “صاحبقران” نامید. او در سال 1275 خورشیدی و در آستانهٔ پنجاهمین سال پادشاهیاش، در سن 64 سالگی، توسط میرزا رضا کرمانی به ضرب گلوله ترور شد.
ماجرای قتل ناصرالدین شاه از آنجا شروع شد که میرزا رضا کرمانی به تهران آمده بود تا دربارهٔ حاکمیت کرمان شکایت کند. اما او به طور ناخواسته با آزار و اذیت نایبالسلطنه، کامران میرزا، روبرو شد و مدتی در زندان به سر برد. پس از آزادی، او به جمع مریدان سید جمالالدین اسدآبادی، اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشهٔ اتحاد اسلام، پیوست. میرزا رضا برای کشتن کامران میرزا، پنجلول روسی خریده بود، اما تصمیم گرفت فردی را که فکر میکرد مسئولیت تمام ستمها را بر عهده دارد، به عنوان هدف قرار دهد. بنابراین، زمانی که ناصرالدینشاه به حرم حضرت عبدالعظیم وارد شد و در حال زیارت بود، با طپانچه به او شلیک کرد و شاه را به قتل رساند. جسد ناصرالدین شاه در حرم شاه عبدالعظیم در نزدیکی تهران دفن شد.
میرزا رضا کرمانی، مذهبی خاص یا جداگانهای نداشت و اسلام را دنبال میکرد. پدر میرزا رضا، یعنی ملا حسین بزرگ، به امور شرعی و حل مسائل و مشکلات اجتماعی مردم میپرداخت و در مناسبتهای مذهبی و ماههای محرم و صفر، از منبر به مواعظ نیکوی خود استفاده میکرد تا به مردم توصیهها و پندهایی بدهد. میرزا رضا نیز در ابتدا، تحت تربیت پدرش، در علوم حوزوی تحصیل کرد.
میرزا رضا کرمانی در فیلمها و سریالهایی مانند “جیران”، “قبله عالم”، “بانوی عمارت” و “آهوی من مارال” حضور داشته است. این آثار بر اساس زندگی ناصرالدین شاه ساخته شدهاند، اما درباره نقش میرزا رضا کرمانی در این آثار اطلاعات دقیقی وجود ندارد. در سریال “بانوی عمارت”، نقش میرزا رضا کرمانی توسط هنرمند حسن علیرضایی ایفا شده است.
پرویز خطیبی، نوه میرزا رضا کرمانی، یک روزنامهنگار، طنزنویس، ترانهساز و شاعر شعرهای طنزآمیز بود. او همچنین یکی از نخستین فیلمسازان ایران بود. پرویز خطیبی در تاریخ 27 اردیبهشت 1302 در تهران متولد شد و در تاریخ 1 مرداد 1372 درگذشت.
میرزا رضا کرمانی جملهای معروف دارد که همچنان پس از سالها به یاد میآید.
“وقتی در کشورم این همه ظلم و ستم و فساد را میبینم، وقتی حق خوری و ستمکاری را با تمام این حرفها میبینم، وقتی میبینم قدرت اصلی کشور شاه است، آنگاه به خودم گفتم اگر شاه از وضعیت کشورش اطلاع ندارد، وای بر مملکتی که شاه آن را حکمرانی میکند. و اگر شاه از وضعیت کشور آگاه است، در این صورت حق اوست که کشته و از بین برود. من از این اقدام خود راضی هستم.”
میرزا رضا کرمانی در صبح روز چهارشنبه دوم ربیعالاول در میدان مشق تهران به دار آویخته شد و جان باخت.
پس از دو روز، جسد میرزا رضا کرمانی به گورستان حسنآباد منتقل شد. این گورستان که بعدها در آن محل یک ایستگاه آتشنشانی ساخته شد، محل دفن او بود. پس از مرگ وی، شیخ هادی نجمآبادی مراسم چهلم و سالگرد دربارهی او برگزار کرد. اما تعدادی بسیار کمی از افراد در این مراسم شرکت کردند.
پرویز خطیبی، نوه دختری میرزا رضا کرمانی، داستان میرزا رضا (پدربزرگ خود) را از زبان مادربزرگش، دایی تقی، و خواهرزن میرزا رضا (که منشی امین اقدس سوگلی ناصرالدینشاه بود)، جمعآوری میکند و آن را در یک کتاب به چاپ میرساند. این کتاب توصیفی است از سرنوشت خانواده میرزا رضا کرمانی پس از قتل ناصرالدینشاه.
“افرادی که در نزدیکی بازارچه قوامالدوله قرار میگرفتند و میدانستند خواهرم همسر میرزا است، به دلیل اقدام ناپسندی که میرزا انجام داده بود، به خانه ما حمله کردند. این حملات نه یک بار، بلکه سه بار اتفاق افتاد و تمام داراییهایمان را به سرقت بردند. در آخرین حمله، دختر کوچک میرزا که بسیار جوان بود، توسط این اوباش و تبهکاران به طور وحشیانهای برداشته شد و من و خواهرم مجبور شدیم بچههای دیگرمان، یعنی مادر (معصومه) و دایی (تقی) را بگیریم و به خانه خویشاوندان و دوستانمان برویم.
حدود یک سال یا حتی بیشتر، هیچ یک از ما جرأت نداشتیم که از خانه بیرون برویم. مردم عادی و افراد بی احترام و ناشایست هرگونه توهین و ناسزا را به ما ارائه میدادند. حتی یک روز، وقتی خواهرم بعد از چند ماه قصد داشت به حمام برود، زنان حاضر در حمام او را به شدت ضربه زدند و چادرش را به تکههای کوچک پاره کردند.”
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0